مراقبت تیمارستان باشید

100

عاشقان جوان بابی و کارن زیر نور مهتاب پشت تیمارستان ایالتی ایفوریک (Euphoric State Lunatic Asylum) قدم می‌زنند.

Teenage lovers Karen and Bobby stroll in the moonlight outside the Euphoric State Lunatic Asylum.

101

در یک شب مهتابی، بابی و کارن حوالی تیمارستان شبح­زده قدیمی، از شورلت شول اس­اس بابی پیاده می­شوند.

Teenage sweethearts Bobby and Karen arrive at night at the abandoned Euphoric State Lunatic Asylum

102

ماه کامل پشت گنبد بلند تیمارستان متروکه می‌تابد.

The Euphoric State Lunatic Asylum, in all its abandoned, moonlit glory.

103

بابی و کارن وارد منطقه ممنوعه می­شوند.

No Trespassing signs are meaningless to teenagers on an assignation.

104

مشخص نیست چند روح رنج‌کشیده در گذشته از این ورودی عبور کرده‌اند!

How many miserable souls must have passed through this entrance hall!

105

این تیمارستان زمانی یک معماری باشکوه شهری بود که اکنون در حال خراب شدن است.

These old breezeways must have been impressive in earlier days.

106

بابی برنامه‌های قشنگی برای کارن دارد، اما این صدای چیست؟

Bobby has romantic intentions in mind, but Karen hears something...

107

درون دالان­های تیمارستان مکیده می‌شود!

Karen is sucked up into a pneumatic tube, while Bobby is captured by a mechanical man.

108

ک چنگک مکانیکی کارن را قاپید و ربود و بُرد.

Karen is transported through the tubes, then seized by a robot.

109

چنگک­ها شروع به لخت کردن کارن کردند.

Karen's dress is torn off by robot hands.

110

چنگک­های وحشتناک در کار خود دقیق هستند.

Her remaining clothes, and even her little gold cross, are taken away from Karen.

111

بر کارن بیچاره آب و کف ریخته می‌شود.

Stripped naked (though we do not see her as such), Karen is forcibly robot-washed.

112

شستشو با ابرهای لذت‌بخش.

Is the robot washing a source or agony, or pleasure, to Karen?

113

گاهی اوقات سشوار خیلی تیره و خطرناکی به نظر می‌رسد.

Having been washed, Karen is now dried.

114

کارن مکیده شده و دوباره جابجا می‌شود.

Having been dried, Karen is tumbled back into the pneumatic tubes.

115

در این حین، ژلزورِ (Zhelezor) ربات به همراه دکتر وراگوف (Dr. Vragov) پلید با بابی رودررو می­شود.

Bobby finds himself dragged by robot into the laboratory of the sinister Dr. Vragov.

116

کارن، لخت و خجالت­زده در یک لوله شفاف زندانی شده است.

Poor Karen is now a shivering, naked tube girl, protecting what little modesty she has left as best she can.

117

بابی تلاش رقت­انگیزی برای برقراری ارتباط می‌کند، ولی سپس، پرتوی نور سفید کورکننده‌ای وجود دارد.

A touch that is not, and then a blinding white flash of radiation.

118

گوشت کارن به چیزی شبیه ژلاتین سبز شفاف تبدیل می‌شود و باعث می‌شود اسکلت وی نمایان شود. تلالو آبی.

Poor Karen's flesh has been turned to green jelly, but at least she still has her bones.

119

کارن کاملاً تبدیل به ماده چسبناک سبزی می‌شود، یک تلالو قرمز.

Oops. Now Karen is just girl-shaped green goo without any bones.

120

همراه با وحشت بابی، کارن داخل گل­ولای سبز مکیده می­شود.

Now Karen is just a green gooey puddle, swiftly sucked back up in the pneumatics, much to Bobby's dismay.

121

بابی یک سلاح دست‌ساز می­گیرد و به دکتر وراگوف حمله می­کند.

Enraged Bobby resolves to put an end to Dr. Vragov and his mad science.

122

«مرد جوان، این لوله را می­بینی؟ دوست‌دخترت هر چیزی که بود، شکل او، شخصیت او، و خاطراتش، در اینجا حفظ می­شود.»

Everything your cute girlfriend was, her memories, her personality, her form, are now contained in this test-tube of liquid.

123

«شاید من بتوانم او را دوباره بازسازی کنم. یا شاید او را در این فاضلاب تخلیه کنم. فکر می‌کنی چه‌کاری باید انجام دهم؟»

I could either attempt to reconstitute your girlfriend, or I could just pour her down the sink. Which do you think would be better?

124

بابی در یک خیابان شهری داخل شورلت خود می­نشیند، به فکر ارتکاب جنایت با امید به دست آوردن دوباره دوست‌دخترش است.

Possibly blackmailed by Dr. Vragov, Bobby sets off to do crimes.

200

تاریکی حکم‌فرما است. مراقبت تیمارستان باشید، بخش II

Deep-blue promo page for Beware the Asylum, Part II, showing hapless Bobby and his mad-science nemisis Dr. Vragov.

201

بابی تفنگ به دست راهی یک عطاری چینی می‌شود.

Bobby sets off for an armed robbery of an herbal medicine store in a Chinatown somewhere.

202

بابی با فروشنده گیاهان طبی، همسر و برخی از مشتریان وحشت‌زده مواجه می­شود.

Bobby confronts the herbalist and his wife, along with two innocent customers.

203

«من این گیاه را می‌خواهم». «چیزی در این مورد نمی‌دانم … .» بوم! «حالا شنیدی چه گفتم؟»

Bobby presents a written demand for a certain rare Chinese herb, which he backs up with a shotgun blastBobby presents a written demand for a certain rare Chinese herb, which he backs up with a shotgun blast

204

گیاه فروش در مواجهه با چنین خشونتی تسلیم شد.

All in the herbalist's shop are terrified. The herbalist surrenders a red box to Bobby.

205

بابی سعی به فرار می­کند، اما محله چینی­ها محافظ­های خود را دارد.

Bobby makes a break for it. Meanwhile the Herbalist caalls up Lam and Chow, two Chinatown enforcers to set things right.

206

لام و چو با موتورسیکلت بابی را تعقیب می­کنند، و لام بی‌مهابا شروع به تیراندازی می­کند.

Bobby thinks he's getting away, until Chow opens fire on him with a pistol.

207

یک شلیک نزدیک، و هم‌زمان که گلوله کالیبر 45 لام تقریباً به بابی می‌خورد، شیشه‌ها شکسته می‌شوند.

Chow's bullets smack into the back of Bobby's Chevelle, barely missing Bobby.

208

مراقب آن کامیون زباله باش! بابی خم می­شود و آن را رد می­کند.

On a narrow Chinatown street, Bobby and a sanitation truck swerve at the last minute to avoid hitting one another.

209

لام و چو شانسی در برابر کامیون ندارند. چیزی که از آن‌ها می­ماند، آرامش مرگ است.

The motorcycle driven by Law plows headfirst into the garbage truck. Bobby turns to look in shock.

210

شورلت بابی با سر به درون دکه روزنامه‌فروشی می­رود.

Bobby crashes his Chevelle into an urban newsstand.

211

کتاب خاطرات ژورنالیسم 1975 در اطراف پراکنده می‌شوند. و بابی از دست پلیسی که به او نزدیک می‌شود به مترو فرار می‌کند.

Scattered numbers of Time and Playboy put the scene in September 1975. Bobby pulls himself to his feet and runs into the subway hoping to escape approaching police.

212

بابی از روی میله ورودی می‌پرد، و پلیس هم با جدیت او را تعقیب می‌کند.

As the cops persue him, Bobby vaults over the turnstyles into the subway.

213

بابی تلوتلو خوران به سمت قطار متروی در حال ورود، می‌رود.

Bobby staggers down the subway platform as a train approaches and the cops are in distant pursuit.

214

بابی به‌سختی خود را به قطار خود می‌رساند و از دست پلیس فرار می‌کند.

Bobby just makes it onto a departing train between closing doors, leaving purusing cops behind.

215

جعبه‌ای که از عطاری گرفته بود – آن جعبه باارزش – بابی هنوز آن را دارد.

Exhausted, Bobby sits on the train, checking carefully to make sure he is still in possession of the precious red box.

216

آن روزها مترو خیلی شلوغ بود، و برخی افراد کنجکاو با کنجکاوی بابی را نگاه می‌کردند.

A cast of curious and sinister characters aboard the subway look back at Bobby.

217

شورلت او خراب شد، بابی مجبور شد با ماشین یکی از پیمانکاران به تیمارستان برگردد.

Bobby hitches a ride back to the Euphoric State Asylum for the Insane with a Luigi's Heating and Cooling employee.

218

اینجا مبادله‌ای پیشنهاد می‌شود: آن جعبه باارزش در مقابل آن لوله‌آزمایش باارزش.

Bobby confronts Dr. Vragov in an exchange -- the red box for the reconstitution of his girlfriend Karen, currently imprisoned in liquid form.

219

اما دکتر وراگوف بابی را فریب می‌دهد. بابی بیچاره.

Dr. Vragov double-crosses Bobby, dropping him through a trapdoor in the asylum floor thus disposing of him.

220

دکتر وراگوف محتویات جعبه را تبدیل به چیزی تبدیل می‌کند، و آن را به داخل یک هواپیمای مدل کنترل از راه دور بی 29 می‌ریزد.

Dr. Vragov refines the box contents into a red liquid, which is then piped into a radio-controlled B-29 bomber model.

221

هواپیمای مدل دکتر وراگوف بر فراز دبیرستان پلیزنت وَلی (Pleasant Valley) پرواز می‌کند.

Vragov pilots his B-29 radio-controlled drone over all-American Pleasant Valley High School.

222

این هواپیما، یک نوع مواد شیمیایی را بر روی دانش آموزان بی‌گناه و از همه‌جا بی‌خبر، می‌ریزد.

Dr. Vragov's RC aircraft sprays a mysterious red mist over Pleasant Valley High.

223

در=”” وسط=”” یک=”” کلاس=”” خسته‌کننده=”” انگلیسی،=”” برندا=”” چیزی=”” را=”” حس=”” می‌کند=”” …=”” که=”” خوشمزه=”” است.=””>

In the middle of a boring high school class, hot glasses girl Brenda suddenly detects something...alluring.

224

در کلاس تربیت‌بدنی، چیزی حواس نانسی را پرت می‌کند … که فریبنده است. مراقب آن توپ باش، نانسی!

In physical education class, Nancy is suddently distracted by something. Watch out for that ball, Nancy!

225

پاملای تشویق‌کننده کاملاً مجذوب چیزی در هوا می‌شود که آن‌قدر … اغواکننده است كه کتاب‌هایش از دست او می‌افتند.

Walking down the hall with her cheerleader friends, Pamela is so struck by something that she suddenly drops her schoolbooks.

226

در مقایسه با چیزی که حالا سَندرا درک می‌کند، ناهار مدرسه دیگر آن‌قدرها … جذاب نیست.

In the cafeteria. something is powerful enough to distract Pamela from school lunch.

300

چیزی مرموز و زنانه در حال شکل‌گیری در آن لوله است. مراقب تیمارستان باشید، قسمت III.

301

در زیر آسمان شوم، برندا به‌تنهایی به سمت تیمارستان دوچرخه‌سواری می‌کند.

Brenda rides her bicycle alone at dusk out to the scary asylum.

302

بیلی و نانسی، در ون جالب‌توجه بیلی به سمت آن تیمارستان در حرکت هستند.

Billy and Nancy ride in Billy's van out to the asylum.  Billy thinks that fun times are coming.

303

مایک و پاملا با یک موتورسیکلت به سمت تیمارستان می‌روند. چه موتور باحالی، مایک! سندرا و چارلی در ماشین دوج چارتر مدل 1972 چارلی، راحت به نظر می‌رسند.

Pamela and Mike arrive at the asylum on a motorcycle, while Sandra and Charlie take Charlie's 1972 Dodge Charger.

304

در یک راهروی متروک، بیلی توسط اشعه مرگ جان خود را از دست می‌دهد، درحالی‌که نانسی به درون دالان‌های تیمارستان مکیده می‌شود.

Billy gets death-rayed and Nancy sucked away in one of the asylum's seclusions corridors.

305

ژلزور مایک را گرفته، درحالی‌که پاملا برای مکیده نشدن می‌جنگد.

Mike is grabbed by Zheleznor the giant robot while Pamela fights not to be sucked up  into the bowels of the asylum.

306

پاملا با خودش فکر می‌کند: «چرا این اتاق این‌قدر تمیز است؟» و متوجه نیست که دوست‌پسرش، چارلی، در پشت سرش مسدود می‌شود.

Pamela wonders at the cleanness of the washing chamber, not noticing that Mike is being throttled by a mechanical tentacle.

307

ماشین‌ها سندرای بیچاره را چنگ زده و برهنه می‌کنند.

Sandra tries to help Charlie, but is caught and stripped by the mechanical grabbers.

308

ژلزور چشم قرمز در یکی از راهروهای تیمارستان در تعقیب برندا است.

Desperate Brenda runs from Zheleznor the robot.

309

برندا وقتی از دری می‌گذرد که برای ژلزور روبات خیلی کوچک‌تر از آن است که بتواند از آن رد شود، حس امنیت می‌کند، اما این نور چیست؟

Having gone through a doorway too narrow for Zhelezor, Brenda has saved herself...for a few seconds.

310

این نورافکن صحنه است، برندا. تو بر روی صحنه هستی و حالا بازی تو شروع شده.

You are on stage, Brenda, and you big moment has come.

311

چنگک‌ها به سراغ دختران می‌روند.

The grabbers go to work stripping the girls.

312

نانسی ، پاملا و سندرا همه به اجبار شسته می‌شوند.

Nancy, Pamela, and Sandra all being forcibly washed.

313

برندا می‌ایستد، به‌یک‌باره شسته و بُرده می‌شود.

Brenda held as if crucified, and forcibly washed.

314

پاملا با شبکه لوله‌های پنوماتیک تیمارستان، مکیده می‌شود.

Pamela sucked through the tube network.

315

نانسی، پاملا، سندرا، و برندا، همه از دختر به ماده‌ای چسبناک تبدیل می‌شوند.

Poor Brenda, Nancy, Pamela, and Sandra, all reduced to so much green goo.

316

جامعه پلیزنت وَلی از ناپدید شدن بچه‌هایش عصبانی است، و پلیس هم هیچ توضیحی ندارد.

A community meeting.  Parents are angry about their disappearing children, and the police have no answers.

317

دکتر وراگوف به سر کار می‌رود، و ماده چسبناک دختر را، به یک روغن سفید عجیب تبدیل می‌کند.

Dr. Vragov processes the green goo into something like cold cream.

318

در خارج از تیمارستان، یک گشت پلیس موتورسوار، چیز خاصی را در مورد پلاک یک ون رها شده، یادداشت می‌کند.

A handsome motorcycle cop spots Billy's van outside the asylum and realizes something is very wrong.

319

یک گروه ضربت پلیس، فراخوانده شده و در تیمارستان وارد عمل می‌شوند.

Scramble the SWAT team!

320

اما در تیمارستان چیزی نیست. چیزی پیدا نمی‌شود، به‌جز تکه‌ای از چیزی که شاید قبلاً لباس یک دختر بوده.

A SWAT team member finds the only trace remaining in the asylum of the missing girls.

321

در یک باشگاه ثروتمندان در لندن، دکتر وراگوف و برخی از شرکای تجاری ثروتمند او، مبلغی را برای خرید آن روغن سفید اختصاص می‌دهند.

In a posh London gentlemen's club, Dr. Vragov strikes a deal with some shadowy businessmen.

322

در یک حمام مجلل، یک زن میان‌سال، از مقداری از آن روغن سفید استفاده می‌کند.

In her elegant shower, a rich middle-aged lady reaches for some mysterious unguent labelled "Jeunesse."

323

آن روغن سفید حل می‌شود، و زن میان‌سال پوشیده از حباب‌ها است.

Our rich lady lathers up with "Jeunesse" and is swiftly coveed in a large mass of bubbles.

324

جایی که قبلاً یک زن میان‌سال بود، اکنون یک زن جوان‌تر و زیبا وجود دارد.

Our rich lady steps out of the shower among a few remaining bubbles, now youthful, beautiful, and radiant.

325

در یک صبح مطبوع در خارج از یک ویلای زیبای توسکانی، دکتر وراگوف از صبحانه‌ای معمولی لذت می‌برد.

Dr. Vragov is served coffee by his butler at his gorgeous Tuscan villa.

326

دکتر وراگوف قهوه خود را می‌نوشد و از چشم‌انداز شهر فلورانس در آن پائین، لذت می‌برد.

Dr. Vragov's villa enjoys a glorious panoramic view of Florence.

327

دکتر وراگوف یک فلاکس را پر از مایع سبز می‌کند، آن را به آزمایشگاه زیرزمین خود می‌برد، و آزمایش‌های شیمیایی زیادی را انجام می‌دهد.

Down in his basement laboratory, Dr. Vragov goes to work one more time on a tube of green fluid.

328

دکتر وراگوف مایع فرآوری شده را درون یک دستگاه لوله مرموز می‌ریزد.

From a little flask into a big tube...

329

در داخل آن لوله، اول حباب‌هایی ایجاد می‌شوند، و سپس چیزی زنانه شکل می‌گیرد.

Something womanly is taking shape in Dr. Vragov's tube.

330

یک دخترگربه‌ای برهنه، که شبیه چیزی است که زمانی کارن بود، از لوله بیرون می‌آید.

From Dr. Vragov's tube emerges...a catgirl version of Karen...Kitty-Karen.

331

دکتر وراگوف به این دخترگربه‌ای جدید خود زنگوله‌ای می‌بندد، و به او کمی شیر می‌دهد. او حتماً گرسنه است!

Dr. Vragov bells his new-born catgirl and gives her some milk to drink.

332

یک دخترگربه‌ای کوچولوی سرگرم‌کننده.

Catgirl fanservice!

333

دخترگربه‌ای کوچولو بر پاهای دکتر وراگوف می‌نشیند. تقریباً می‌توانم صدای میو کردنش را بشنوم.

Dr. Vragov relaxes in his villa with his purring catgirl.  A happy ending, if only for Dr. Vragov!

این آرشیو شامل مراقب تیمارستان باشید است، یک کمیک اینترنتی که توسط ایاگو فاوستوس (Iago Faustus) («فاوستوس»، نام مستعار) تهیه و نوشته شده است و توسط رافائل سوزارت (Rafael Suzarte) («سوزارت») به تصویر کشیده شده است، و همچنین مجموعه ای از زیرنویس­های صفحه که توسط فاوستوس نوشته شده و به زبان­های مختلف ترجمه شده است.

تصاویر و زیرنویس­های این آرشیو، تحت مجوز بین­المللی Attribution-Non Commercial-Share Alike 4.0 منتشرشده‌اند، جزئیات آن در https://creativecommons.org/licenses/by-nc-sa/4.0/ یافت می­شود. تا زمانی که اعتبار فاوستوس و سوزارت داشته باشید، به‌راحتی می­توانید این بایگانی را کپی و پخش کنید، اما سعی نکنید از هنر، داستان، شخصیت­ها یا موقعیت‌های موجود در اینجا کسب درآمد کنید. لطفاً در نظر داشته باشید که تحت این مجوز، حقوق اخلاقی سازندگان همچنان محفوظ باقی می‌ماند.

فاوستوس مالک تصاویر، زیرنویس­ها و ترجمه­های آن‌هاست و می‌تواند با صلاحدید خودش مجوز Creative Commons را اعطا کند. می‌توان از طریق وب‌سایت اصلی فاوستوس https://eroticmadscience.com ، به آدرس­های پست الکترونیکی faustus@eroticmadscience.com و iago.faustus@gmail.com یا از طریق صوتی با شماره +1-347-460-3299 با وی تماس گرفت.